وقتی ناخون از خیلی ته گوشهاش میشکنه،
آدما دو دسته میشن،
اونایی اون درد زیادشو تحمل میکُنن و با دندون، ناخون و یه کمی از گوشتشون رو میکَنن،
اونایی که صبر میکُنن تا ناخونشون بلند بشه و بعدن کوتاهش کُنن،
اما خب همیشه انقدر به این ور و اون ور گیر میکنه و شکستگی جلوتر میره و اذیت میکنه تا خودش خود به خود کنده میشه
این داستان آدمهاست و مدل دل کندنشون از رابطههای از دست رفتشون...
میشه یه درد رو انقدر با خودت بکشی و ببری و گیر کنی به این ور و اون ور تا خودش به هرحال یه روزی ازت کنده شه ..
میشه همون اول از ته کندش ..
آدما همیشه انقدرى که دوست دارن شجاع نیستن ..
مرآ_جان
- ۹۵/۰۹/۱۵